آنگاه که زنجیر بر اندیشه ام بود
قامتم را شکستنی یافتم !!
آنگاه که مرا در توبه راه دادند
خود را پر گناه دیدم !!
آنگاه که پر گشودم
تو را بی بال و پر دیدم !!
آنگاه ..........
آه ....
ای روح در بدرم
چقدر خسته ام
از این دیدنها . !!
ج _ علیخانی
نظرات شما عزیزان:
سروش 
ساعت14:24---11 اسفند 1390
خدا روز بدون رنج-بدون اندوه-وافتاب بدون باران وعده نداده است-اما اوتوان پایداری دران روزها- ووعده تسلی پس از اشک وچراغ راه را داده است.