محبوبم، تو را در رویاهایم دیده ام ،
در خلوت خویش، روی زیبایت را.
تو همدم جان منی و نیمه دیگر زیبایی ام
که هنگام آمدنم به این جهان از آن جدا شد.
دلبندم، دزدانه آمده ام
پاورچین پاورچین،
تا به تو برسم.
به راستی تویی آیا،
که در برابرم ایستاده ای؟
از چه بیمناکی؟
شکوه دنیا را رها کردم
تا با تو به بهشت سرزمین های دور ره برم
و باده زندگی و مرگ را با تو از یک ساغر سر کشم.
محبوبم ، بیا به جهانی چنان دور رویم
که دست چرکین بشر را بدان راه نباشد.
جبران خلیل جبران
نظرات شما عزیزان: