فرزندم ...
دیشب در خلوت تنهایی تقویم زندگی ام را ورق زدم
اوراق آن حکایت از زخم ها و دردها ی بی درمان داشت
سعی در قیاس خودبا دیگر آدمیان نیکو سرشت کردم
با سنگ هر دین و مذهب و مسلکی که خود را محک زدم
و هر چه خود را سنجیدم ، دریافتم که:
آخر الامر دوزخی ام و ماوایی جز جهنم مرا راه نیست ... !!
چاره ای نیست ... باید تقدیر و سرنوشت را پذیرفت .. !!
جهنم آخرین مکان من خواهد بود !
فرزندم....
در فراقم صبور باش و ناراحت تنهایی ام نباش
آنجا نیچه .... صادق هدایت .... برشت .... هم هستند.. !!
ج _ علیخانی
نظرات شما عزیزان: