بابا آب داد یه دروغه ، کسی اون آب و نخورده!
بابا پول نون و آب و دیگه دود کرده و مرده!
مادرم قصه نمیگه ، خواهرم شب سر کاره
اما تو کتاب مشقم دو باره حرف سواره
اگه اومدین سراغم ، آخر کلاس شهرم!
زیر خط احتیاجم ، توی اقیانوس زهرم !
دیکته های ننوشته ، مشقای دوره نکرده
معنی شون اینه که شادی پیشمون بر نمی گرده
نه انار و اسب و میخوام ، نه دروغای قشنگ و
روزگار من سیاهه! نمی خوام این همه رنگ و
یکی باید بنویسه ، یه کتاب از حال و روزم!
از منی که مث فانوس سرد و بی صدا می سوزم!
اجازه ! خانم معلم ! این کتاب و کی نوشته ؟
دنیای کتاب قشنگه ، دنیای من چرا زشته ؟
اجازه ! خانم معلم ! علم و ثروت دیگه بسه !
انشای من فقط اینه : خسته ام خسته ی خسته !
یغما گلرویی
نظرات شما عزیزان:
شاهرخ 
ساعت22:32---27 فروردين 1391