با تو در ثانیه ها
کاش دلها در چهره ها بود

زندگی پرنده مشرق زمین فلسفه و عرفان گاهی باید رفت من خودمم عصر نفرین شده


من مشرقی ام...
زاده ی سرزمین سترگ غم و اندوه
همبستر با تند باد خواهشها
زخم خورده از خنجر گذشته ی سیاه
و مسافر گردنه های صعب العبور فاصله ها
این روزها ...
با دستهای زخمی خود
در کاخهای پنهان شده در دیوار آرزوها
گور کنی را پیشه کرده ام
گوری به بلندای مرگ حقیقت ...!!

ج _ علیخانی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نویسنده : جعفر علیخانی تاریخ :



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به با تو در ثانیه ها مي باشد.