با تو در ثانیه ها
کاش دلها در چهره ها بود

زندگی پرنده مشرق زمین فلسفه و عرفان گاهی باید رفت من خودمم عصر نفرین شده


صداقتِ من ،
ابزاریست ،
برای فریب دادن تو
و شرافت و پیمان ،
جامه‌ایست ناساز ،
بر قامت ما .

شرف را باید ،
دوباره نوشت
عشق را باید ،
از نو سرود .
انسان را باید زدود .
انسان ،
تاولی‌ست چرکین ،
بر چهرهٔ زمین .
کابوسی‌ست در نماد یک رویا
و تهمتی‌ست بر آفرینش .

یک روز ،
بی‌وحشت از حضور بی ترحّم تزویر ،
دل هایمان را به یکدیگر خواهیم سپرد
سفرهٔ عاشقی را
رنگی دیگر خواهیم بخشید
و شادمانه خواهیم زیست .
در انتظار بمان .
آن روز ، دور نیست .
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتظار - بهرام سالکی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نویسنده : جعفر علیخانی تاریخ :



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به با تو در ثانیه ها مي باشد.